هوش هیجانی و تاثیر آن بر یادگیری کودک دوزبانه
شاید هوش هیجانی یا هوش عاطفی یا EQ مفهوم جدیدی به نظر بیاید، اما واقعیت این است که همین مفهوم، با نامهای متفاوت، بیش از یک قرن دغدغهی روانشناسان بوده است.
نخستین تعریف رسمی هوش هیجانی به همراه مفهوم پردازی و مدلسازی قابل اتکا، توسط پیتر سالووی (Peter Salovey) و جان مایر (John Mayer) انجام شد:
توانایی نظارت و پایش احساسات و هیجانات خود و دیگران، تفکیک و تشخیص آنها، و استفاده از این اطلاعات به عنوان راهنمای تفکر و رفتار.
آنچه معمولاً ما به عنوان تعریف هوش هیجانی میشنویم و میخوانیم، تعریف دانیل گلمن است.
"هوش هیجانی شامل تواناییهایی مثل انگیزه دادن به خود، پشتکار در شرایط دشواری و سرخوردگی، کنترل رفتارهای تکانشی، به تأخیر انداختن خواستهها، تنظیم هیجانات، جلوگیری از غلبهی استرس بر قدرت فکر کردن، همدلی با دیگران و امیدواری است."
البته گلمن به تدریج تعریف خود را کمی شفافتر و مختصرتر کرد:
"هوش هیجانی مجموعه تواناییهایی است که به ما کمک میکنند هیجانات را در خود و دیگران، تشخیص داده و تنظیم کنیم."
با توجه به تعریف هایی که از هوش هیجانی خواندیم بای متوجه شده باشید که چرا انقدر در یادگیری و ارزیابی کودک دوزبانه مورد توجه است.
انواع مولفه های هوش هیجانی
مولفه های هوش هیجانی شامل این پنج مهارت هستند:
- خودآگاهی یا آگاهی از خویشتن (Self-awareness): اینکه کودک دوزبانه نقاط قوت و ضعف خود، انگیزهها و ارزشهایش و نیز تأثیری را که روی دیگران دارد بشناسد.
- خودتنظیمی (Self-regulation): اینکه کودک دوزبانه بتواند تکانهها و انگیزههای لحظهای و خُلق خود را در وضعیت مختلکننده و مزاحم، کنترل کرده یا جهت آنها را تغییر دهد.
- انگیزش (Motivation) و خودانگیزشی (Self-motivation): [رسیدن به اهداف و] موفقیت به صِرفِ موفقیت به کودک دوزبانه انگیزه بدهد و شکست، نتواند به سادگی انگیزهی او را بگیرد.
- همدلی (Empathy): وضعیت احساسی دیگران را درک کند و بتواند از دریچهی چشم آنها جهان را ببیند.
- مهارت اجتماعی (Social Skill): کودک دوزبانه بتواند با دیگران، رابطهی صمیمی ایجاد کند تا بتواند آنها را به سمتی که میل دارد سوق دهد.