تنها دليل موفقيت يا ناكامي زبان آموز یا کودک دوزبانه در مؤسسه های زبان خارجي، هوش و استعداد ذاتي نيست ،بلكه بايد به آسيب شناسی يادگيری در چشم اندازی وسيع تر پرداخت. در حوزه آموزش زبان معمولاً نگاه ها به زبان آموز یا کودک دوزبانه در چارچوب كلاس محدود مي شود و تصور معلم از فراگير، نگرشي «جزيره ای» است و معلم تنها زبان آموز یا کودک دوزبانه را در كلاس مسئول مستقيم يادگيري مي داند به. طور مسلم، براي بررسي آسيب شناسي آموزش زبان انگليسي بايد پا را فراتر
گذاشت و نگاه جزيره ای و «ته چشم های» را به نگاه «شبه جزيره ای» و «سرچشمه ای» تبديل كرد ؛ به بيان ديگر بايد علل و عوامل مختلف فراكلاسي و اكولوژيك را بررسي كرد و به سرچشمه كه خانواده بخش بزرگي از آن است پرداخت .
آموزش زبان انگليسي محصـول عوامـل اكولوژيـك و محيطـي بسـياري اسـت . همـان گونـه كـه برونفنبرنر (1979) در تعريفي از اكولوژي بيان داشته است، «اكولوژي خُردسيستم» به ، عنـوان يكـي از عوامل تأثيرگذار محيطي در آموزش، به روابط والدين و اعضاي خانواده با فراگيـر اشـاره مي كنـد .
در نگاه سنتي، معلم مانند « دوربين عكاسي» تصور مي شود كه نگاهي مقطعي و ثابـت بـه زبـان آمـوز یا کودک دوزبانه دارد كه ذهن در آن فراتر از موقعيت كلاس نمي رود و فقـط آنچـه را كـه مي بينـد ، واقعيـت مي پنـدارد .
نگاه غالب در آموزش و پرورش نسبت به فراگيران را ميتـوان بـه نگـاه «مـاهي در تنـگ آب » تشـبيه كرد كه زبان آموز یا کودک دوزبانه محدود به كلاس درس و مدرسه ميشود و در مقام ذكر علت براي مشكلات پـيش روی ، پا را فراتر از چارچوب كلاس نمي گذارد ؛ اين در حالي است كه در تفكـر اكولوژيـك، نگـاه غالـب بايد نگرش «ماهي در دريا» باشد كه از آن طريق به ارتباط هـا و شبكه هـای مختلـف توجـه داريـم . در دنياي پيچيدة ارتباطات امروزي نبايد نگاه معلمان منحصراً به محصول پاياني باشد ، بلكـه مـي بايسـت
چگونگي ايجاد اين محصول را در نظر بگيرند. در اين چشمانداز نوين، زندگي زبـان آمـوزان ، خـارج از كلاس درس ، از ناشناخته های ذهن به اولويت های آموزشي نقل مكان مي كند.
در خانواده كه نهادی اجتماعي است ، بيشتر اين ارزش های فرهنگي و اخلاقي به افراد منتقل مي شود. در چند سال اخير با گسترش روابط انساني و پيشرفته شدن ارتباطات، خانواده ها بيش از پيش نسبت به ارتقاء يادگيري مهارت زبان انگليسي
فرزند خود اقدام كرده اند و اين باعث شده تا سن آموزش زبان تا حد زيادي پايين بيايد. اينكه در اين نهاد والدين چه رويه ای را براي ارتقاء مهارت زباني فرزند خود انجام مي دهند و چگونه فراگير را ترغيب به ادامه يادگيري مي كنند، سؤال هايی هستند كه براي پاسخ به آن به مطالعه گسترده و اساسي نياز است. از آنجا كه زبان آموزان تقريباً بيشتر وقت خود را در تعامل با خانواده هايشان مي گذرانند و آنها را الگوي خود قرار مي دهند، بيگمان تأثير والدين در پيش برد اهداف آموزشي نقش غيرقابل انكاري دارد .
تاكنون تحقيقات زيادي در حوزه تعليم و تربيت در مورد نقش والدين در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان انجام شده است ، ولي تا آنجا كه ما ميدانيم در مورد نقش والدين در آموزش زبان انگليسي در ايران ، پژوهشي انجام نشده است.
بهتر است بدانيم كه خانواده ها چگونه و با چه رويه ای به يادگيري زبان انگليسي فرزند خود كمك مي كنند تا به يافته هايی برسيم كه از طريق آنها بتوان به والدين كمك كرد تا با استفاده از راهبردهاي مورد مشاهده در خانواده های موفق، بهترين معلم فرزندان خود باشند .