نقش خانواده در پرورش خلاقیت کودک دوزبانه
در تحقیقات متعددی ثابت شده است ظهور خلاقیت در کودکان دوزبانه با موقعیت خانوادگی ارتباط نزدیکی دارد. متخصصان معتقدند میزان خلاقیت کودک دوزبانه را میتوان با ایجاد محیط مناسب خانوادگی افزایش داد. با توجه به اینکه دوران کودکی حساس ترین مرحله در رشد خلاقیت است. خانواده به عنوان بنیادیترین عنصر در شکلگیری خلاقیت میباشد.
آلبرت و رانکو (1987) راجع به تاثیر خانواده بر خلاقیت کودکان دوزبانه تحقیقات وسیعی کردهاند. آنها دریافتند بچهها و بزرگسالانی که در ریاضیات و علوم سرآمد بودهاند و از نبوغ برخوردارند، زمینههای خانوادگی متفاوتی نسبت به سایر افراد داشتهاند.
مک کینون (1962) معتقد است رعایت این نکتهها از طرف والدین باعث میشود کودک دوزبانه در آینده فرد خلاقی گردد:
-احترام زیاد
-آزادی عمل برای اکتشاف جهان اطراف
-آزادی برای تصمیم گیری
-استقلال عمل
-عدم وابستگی زیاد بین کودک دوزبانه و والدین
-عدم نگرانی والدین به خاطر کودک دوزبانه
-محیط فامیلی وسیع چنان که کودک دوزبانه ملزم نباشد تنها خود را با شخصیت پدر و مادر تطبیق دهد و همانندسازی کنند.
دو جنبه اساسی در خانوادههایی که فرزندانی خلاق دارند وجود یک ارتباط مثبت بدون وابستگی زیاد بین کودک دوزبانه و والدین و وجود یک جو آزاد و غیرمستبدانه است.
طبیعی است که روشهای سلطه جویی والدین منجر به دنباله روی و هماهنگی در کودکان دوزبانه میشود که مانع هر گونه ابتکار و خلاقیت است. تحقیقات گتلزلز و جکسون (1962) این نکته را تاکید کرده است. نتیجه مطالعات دلالت بر این دارد که والدین کودکان خلاق در روشهای تربیتشان بهندرت از استبداد و محدودیت انضباطی استفاده میکردند.
این کودکان دوزبانه از آزادی بیشتری در رفتار و تصمیم گیری برخوردار بودند؛ در حالی که کودکان کمتر خلاق دارای خانواده منظم و سنتی بیش از حد تمیز بودند. مادرانی که از فرزندانشان بیشتر مراقبت میکردند فرزندان کمتر خلاقی داشتد. مراقبت زیاد والدین از کودک موجب میشود که او هرگز فرصت تجربه کردن و آموختن را نداشته باشد. در حالی که خلاقیت و ریسک کردن توام با یکدیگرند زیرا اگر شخصی همواره محتاطانه راه روشن را انتخاب کند هرگز نمیتواند دست به کار تازهای بزند.