آموزش راه حل یابی و تفکر به کودک دوزبانه
توانایی یافتن راه حل مناسب برای هر مشکل و بحرانی که برای کودک دوزبانه شما به وجود می آید مهارتیست که باید به او آموزش داده شود. هدف اصلی از آموزش مهارتهای خود تعلیمی به کودکان دوزبانه حل مشکل، راه حل یابی و تفکر پیامد اندیشی است. ضروری است برای کودکان دوزبانه توضیح دهیم در مواقعی که مشکل وجود دارد، در نظر گرفتن راهحلها یا گزینههای متفاوت تا حدی میتواند مفید واقع شود. و باید یاد بگیریم به نتایج و عواقب ناشی از اجرای هر یک از راه حلها، از قبل پیامدها بیاندیشیم.
او من را از پشت هل میدهد.
ما هر دو عصبانیتر میشویم.
ما از طرف معلم دچار مشکل میشویم.
ممکن است من احساس خوبی از هل دادن او داشته باشم اما احساس بدی هم دارم و آن این است که ممکن است دچار دردسر شوم.
او مرا یک بی عرضه صدا میزند.
معلم او را هل میدهد.
معلم به من میگوید خودت برخورد کن.
گاهی ممکن است احساس بچگی کنم.
او به هل دادن ادامه میدهد.
او ممکن است خسته شود و از هل دادن من خودداری کند.
او دور میشود.
در صورتی که بتوانم او رانادیده بگیرم، میتوانم احساس کنم ” بر خودم کنترل دارم.
راه حلهای مختلف:
1-او را از پشت هل میدهم.
2- به معلم می گویم.
3- او را نادیده میگیرم.
پیش بینی موانع:
علاوه بر اینکه ما باید توانایی انتخاب بهترین راه حل ممکن حل مسئله موثر را داشته باشیم، باید توانایی پیش بینی موانع و تهیه طرحهای پشتیبانی را هم داشته باشیم. درمانگر ممکن است گروه را به بحث پیرامون علت نتیجه بخش نبودن بهترین طرحهای ارائه شده در اکثر مواقع، هدایت کند.
هدف از این بحث هدایت کودکان دوزبانه به سمت این عقیده است که موقعی که یک طرح نتیجه بخش نیست. نشان دهندهی نیاز به طرح جدید است، نه علامتی برای عصبانی شدن یا رها کردن فرآیند حل مسئله.
معرفی مفاهیمی در مورد موانع و طرحهای پشتیبانی، با استفاده از مثالهایی در مورد وقایع ورزشی آسان است. برای مثال ما ممکن است در این مورد بحث کنیم چگونه یک بازیکن حرفهای، بازی خاصی را در جمع ارائه میدهد. موقعی که تیم در خطر قرار دارد، او باید دفاع را بفهمد و تصمیم بگیرد که طرح را تغییر بدهد و برای بازیکنانش به طور عینی بیان کند.
این مثال خاص معمولاً برای پسران ده تا دوازده ساله خیلی خوب نتیجه بخش است. افرادی که در این مورد بحث میکنند، میگویند اگر آنها در مورد پیش بینی موانع و استفاده از طرحهای پشتیبانی خوب کار میکردند به احتمال قوی گیمهای بیشتری را میبردند.
درمانگر باید سعی کند برای آشنایی مثالهایی را انتخاب کند که با فعالیتها و علاقهی کاری گروه همخوانی داشته باشند.
بعد از درک مفاهیم مربوط به پیش بینی موانع و استفاده از طرحهای پشتیبانی، درمانگر بعداً میتواند با استفاده از این مفاهیم در موقعیتهای دشوار بین شخصی که معمولاً اتفاق میافتد، بحث را تغییر دهد.
ما از کودکان دوزبانه میخواهیم به ایفای نقش موقعیتهایی بپردازند که در آن موقعیتها، طرح آنها نتیجه بخش نبوده یا ملزم به استفاده از طرح دیگری بودهاند؛
مثال مربوط به ایفای نقش شامل موقعیتهایی مثل موقعیتهای زیر میشود:
نزاع و کشمکش خواهر و برادر که در آن برادر یا خواهر شما تمایل ندارد با یک نظم گروهی به حل مشکل بپردازد.
موقعیت زمین بازی، جایی که شما سعی میکنید به یک بازی خاص بپردازید، اما بعداً متوجه میشوید که افراد کافی برای بازی ندارید.
شما قصد دارید خوراک یا غذای خاصی را تهیه کنید و شروع میکنید، اما بعداً متوجه میشوید که مواد لازم را برای آماده کردن آن غذای خاص ندارید.
همین طور که رهبر گروه از کودکان دوزبانه درخواست میکند که به تمرین این مهارتها برای ایفای نقش بپردازند. او باید در ذهن داشته باشد که هدف از کمک به کودکان دوزبانه صرفاً بازسازی طرحهایی است که برای تشخیص موانع موجود و ایجاد طرحهای جدید، نتیجه بخش نبودهاند.