نقش فرمان ذهنی در تربیت کودک دوزبانه
در این مقاله به بررسی مفهوم فرمان ذهنی و نقش آن در تربیت کودک دوزبانه پرداخته ایم از این رو لازم است در ابتدا برای آشنایی بیشتر شما با مفهوم فرمان ذهنی به مثالی اشاره نماییم:
پدری به فرزندش میگوید: “برو از آشپزخانه، نمکدان را بیاور”، بچه بی درنگ میگوید: “نیست” یا نمیتوانم پیدا کنم” و….. پدر میگوید: “تو برو، پیدا میکنی” بچه پاسخ میدهد: “میدانم که پیدا نمیکنم ولی میروم”
بچه به آشپزخانه میرود و تمام آشپزخانه را میگردد اما نمکدان را پیدا نمیکند. پدرش به آشپزخانه میآید و خیلی زود میگوید: “نمکدان که اینجاست! جلوی چشمت بود، چطور ندیدی؟”
بچه متعجب و متحیر میماند که چرا با تمام جستجوی خود، نمکدان را که جلوی چشمش بود، پیدا نکرده است! در این داستان که شاید در خاطره شما هم به نوعی مستند باشد، واقعیت چیست؟ چرا بچه نمکدان را پیدا نمیکند؟
واقعیت این است که این بچه قبل از آنکه به دنبال نمکدان برود بارها به خود گفت: نیست، نمیتوانم پیدایش کنم. یعنی به ذهنش فرمان داد: نمکدان را پیدا نکن! مغز بچه این فرمان را دریافت کرد. حالا بچه به آشپزخانه میرود و به جستجو میپردازد اما با آنکه نمکدان در میدان دیدش قرار دارد، آن نمیبیند یعنی مغز، برنامه قبلی دارد که آن شناسایی و پیدا نکند و به همین خاطر، به اصطلاح آن را پس میزند.
مغز کودک دوزبانه مانند یک ماشین، فقط فرمانی را که بچه به او داده بود، اجرا میکند. به همین دلیل است که روانشناسان معتقدند نقش فرمانهای ذهنی در تمام موفقیتهای زندگی کودکان دوزبانه و حتی بزرگسالان و از جمله موفقیتهای تحصیلی بسیار مهم است.
به عنوان مثال قبل از اینکه به کلاس بروید، برای خود هدف تعیین کنید. به ذهن خود بگویید که چرا به کلاس میروید، آیا فقط برای اینکه برایتان غیبت ثبت نشود میروید؟ آیا برای خندیدن میروید؟ آیا برای چرت زدن میروید؟ و یا اینکه قصد دارید چیزی را بفهمید و یاد بگیرید؟ اگر این طور است دقیقاً برای خود مشخص کنید که میخواهید چه چیز را یاد بگیرید و در جستجوی چه هستید؟ همین برنامه ذهنی که قبل از کلاس به خود میدهید، تمام فعالیتهای شما را در کلاس پیرو خود میسازد.
بنابراین کلاس را جدی بگیرید و قبل از حضور در آن به ذهن خود برنامهای جدی بدهید. دقیقاً مشخص کنید که میخواهید چه چیزی از این کلاس یاد بگیرید.این موضوع به موفقیت شما بسیار کمک خواهد کرد.
اگر به خاطر داشته باشید در مقاله مربوط به تعیین هدف، گفتیم هدف باید جزئی، روشن و دقیق باشد. پس به ذهن فرمانهای کلی ندهید. این موضوع را به کودکان دوزبانه خود نیز آموزش دهید.
نگویید میروم که مطلبی بیاموزم. دقیقاً به ذهن خود بگویید که چه مطلبی را میخواهید بیاموزید. درخواستی مشخص از ذهن خود داشته باشید. مثلاً به خود بگویید: امروز میخواهم بفهمم واقعاً چرا و چطور رعد و برق ایجاد میشود؟
به کودک دوزبانه خود آموزش دهید فرمانهای ذهنی منفی و مخرب به ذهن خود ندهد. مثلاً همان فرمان “امروز به کلاس میروم که بخندم” یا بروم ببینم چه می شود” یا بروم که غیبت نخورم” و…… وقتی کودک دوزبانه شما این فرمانها را به ذهن خود میدهد، در واقع به ذهنش، این برنامه را داده است که: هیچ چیز یاد نگیر.
وقتی کودکان دوزبانه شما بیاموزند که هدف خود را از حضور در کلاس، خندیدن معرفی کنند، تمام فکرشان به رویدادهای طنزآمیزی که در کلاس پیش میآید، متمرکز میشود و یا سرگردان به هر موضوعی واکنش نشان میدهند و توجه میکنند و قادر نیستند بر درس که مسلماً هدف اصلی حضورشان در کلاس است، تمرکز پیدا کنند.
با توجه به همه این نکات که گفتیم، شما از این پس به کودک دوزبانه خود بیاموزید تا:
ابتدا در منزل مطالعه اجمالی بر مطالبی که میخواهند تدریس کنند، داشته باشد. سپس قبل از ورود به کلاس، فرمان ذهنی دقیقی را به مغز خود بدهد و ذهن خود را از حضور در کلاس هدفدار کند.
بعد از ورود به کلاس، حتی الامکان در ردیفهای جلو بنشیند و مانند یک شنونده فعال به درس گوش دهد و یادداشت برداری کند. اگر هم سوالی داشت یا در طول کلاس بپرسد و یا آن را ثبت کند و در آخر کلاس از معلم سوال کند.
به این ترتیب کودک دوزبانه شما حضور متمرکز و فعال و مثمری در کلاس خواهد داشت و درصد مهمی از یادگیری مطلب را همان سر کلاس به دست خواهد آورد.