تربیت بدون تنبیه کودک دوزبانه
تنبیه یکی از ابزارهای والدین برای تربیت کودک دوزبانه است که به والدین و مربیان کمک میکند تا بتوانند بهتر و بیشتر رفتارهای درست را به کودک دوزبانه یادآوری کنند. البته باید بدانید تنبیه هم اصول و قوانینی دارد که اگر رعایت نکنید قاعدتا نتیجه عکس می گیرید.فیلم کرامر علیه کرامر، محصول ١٩٧٩، را ببینید. این فیلم درباره زوجی است که در حال طلاق گرفتن هستند. فیلم تاثیر این تجربه روی پسر خردسالشان را هم بررسی کرده است. داستین هافمن نقش پدر بیتوجهی را بازی میکند که عاشق کارش است و غرایز بچهداری/فرزندپروری او تعریفی ندارد.
در صحنهای از فیلم پسر خردسال آنها را میبینید که از خوردن شام امتناع می ورزد و در عوض میخواهد بستنی شکلاتی بخورد. پدر به او هشدار میدهد: (تا همه شامت رو نخوردی نمی تونی بستنی بخوری). پسر او را نادیده میگیرد، یک صندلی میآورد و دستگیره فریزر را میگیرد. پدر دوباره هشدار میدهد: (بهتره اون کارو نکنی!) پسر در فریزر را باز میکند. (بهتره همین الان بری کنار پسر، دارم بهت هشدار میدم).
پسر بستنی را سر میز میآورد، گویی که اصلاً پدرش را نمیبیند. (آهای! نشنیدی چی گفتم؟ بهت هشدار میدم، لب بهش بزنی تو دردسر بزرگی می اُفتی!) پسر قاشق را داخل بستنی فرو میبرد و به پدرش خیره میشود: (جرات می کنی این کارو بکن! لب به اون بستنی بزنی تویه دردسر خیلی، خیلی، خیلی بزرگ می اُفتی) پسر دهانش را کاملاً باز میکند. (جرات میکنی ادامه بده). وقتی که این کار را میکند پدرش او را از روی صندلی برمیدارد و توی اتاق خوابش میاندازد. (ازت متنفرم!) پسر فریاد میزند. پدر داد میزند: (من هم ازت متنفرم، پسر بی شعور!) در را محکم میبندد. در آن موقعیت هیچ طرفی از خود خونسردی نشان نمیدهد. راهنماییهای زیر نشان میدهند که تنبیه در واقع به چه شیوهای تاثیر گذار است.
ویژگی های یک تنبیه اصولی:
این به معنی کودک آزاری نیست. اما به معنی نسخه ملایمتری از عواقب هم نیست. محرک آزاردهنده باید در واقع آزاردهنده باشد تا تاثیر بگذارد.
تنبیه باید به صورت پایدار اجرا شود (هر گاه که کودک دوزبانه از قانونی تخطی میشود). این یکی از دلایلی است که اجاقهای داغ با آن سرعت رفتار را تغییر میدهند: هر بار دستتان را روی آن میگذارید دچار سوختگی میشوید. همین مساله در مورد تنبیه هم صدق میکند. هر چه بیشتر استثنا قائل شوید، از بین بردن آن رفتار دشوارتر میگردد.
این مساله اساس یک قانون مغزی است: بله باید بله باشد و نه، نه. پایداری نه تنها باید در طول زمان حفظ شود که باید هردو والد یا پرستاران هم آن را در مورد کودک دوزبانه رعایت کنند. پدر و مادر، پرستار، ناپدری و نامادری، پدربزرگ و مادربزرگ، و دیگر وابستگان باید در مورد قوانین خانوادگی و عواقب تخطی از آن موضع واحد داشته باشند.
مجازات طبق تعریف منفور است (همه میخواهند فرار کنند) و کودکان دوزبانه در کشف راههای گریز فوقالعاده بااستعداد هستند. اگر میخواهید کودکان دوزبانه تان یک بنیه اخلاقی مستحکم داشته باشند، نباید به آنها فرصت بدهید که شما (پدر و مادر یا دیگر پرستاران) را در مقابل هم قرار دهند، در این صورت این بنیه شکننده خواهد بود.
اگر بخواهید به کبوتری یاد دهید روی یک میله نوک بزند اما تقویت را ١٠ ثانیه عقب بیاندازید. اگر تمام روز هم این کار را تکرار کنید کبوتر یاد نخواهد گرفت. این تاخیر را به یک ثانیه کاهش دهید، و کبوتر طی ١ ۵ دقیقه آن رفتار را یاد خواهد گرفت. مغز ما مثل پرندگان نیست، اما هنگام تنبیه شدن یا پاداش گرفتن، همین حساسیت را به تاخیر نشان میدهیم. هرچه تنبیه به لحظه تخلف نزدیکتر باشد، یادگیری کودک دوزبانه سریع رخ میدهد. محققان این مساله را درموقعیتهای واقعی اندازهگیری کردهاند.
- تنبیه باید از لحاظ احساسی ایمن باشد.
تنبیه باید در فضای گرمِ عاطفی اجرا شود. وقتی که کودکان دوزبانه حتی موقع مجازات از سوی والدین احساس امنیت کنند، تنبیه بهترین نتیجه را میدهد. این نیاز به امنیت، که ریشه در تکامل دارد، چنان قوی است که حضور خود قوانین معمولاً احساس امنیت را به کودکان دوزبانه انتقال میدهد.
کودک دوزبانه (تقریباً در هر سنی از دوره کودکی) به تنبیه این گونه نگاه میکند، حتی اگر آن مجازات را قبول نداشته باشد: (اوه، اونها واقعاً به من اهمیت میدن). اگر کودکان دوزبانه احساس امنیت نکنند، سه مولفه قبلی بیفایده است، حتی ممکن است مضر باشد.