تلاش کودک دوزبانه خود را ستایش کنید
چیزی که هر والدی لازم است بداند این است که هیچ کودک دوزبانه ای صرف داشتن بهره هوشی بالا به معنای تضمین قبولی در دانشگاه هاروارد یا حل مسائل ریاضی نیست. شاید کودک دوزبانه ای دارای IQ بالا باشد، بهتر شطرنج بازی کند یا اگر به دانشگاه راه یابد، عملکرد بهتری از خود نشان دهد، اما آنچه هنگامی که همه چیز مساوی است، باعث عملکرد بهتر یا کمتر میشود، تلاش است.
تمرین مداوم از نقطه نظر روانشناسی دقت روی یک نقطه و حفظ این دقت است. این مساله سبب کنترل تحریکها و تعویق خشنودی میشود. در نتیجه، فرد همچنان به تلاش ادامه میدهد و با موفقیتهای کوچک راضی نمیشود. شما چگونه میتوانید انتظار چنین تلاشی را از کودکان دوزبانه خود داشته باشید؟
جواب این سوال بستگی به این دارد که چگونه کودک دوزبانه خود را به ازای هر کار مثبتی تشویق میکنید. اینجاست که والدین معمولاً اشتباه مشابهی را تکرار میکنند.
اجازه بدهید داستان ایتان فرزند یکی از استادان دانشگاه سیاتل، را تعریف کنم که به رغم هوش سرشار، از درس و آموزش گریزان و متنفر بود. والدین ایتان مدام به او میگفتند: تو باهوشی و میتوانی هر کاری را انجام دهی. ما واقعاً به تو افتخار میکنیم. او هرگاه یک تست ریاضی را حل میکرد یا هجی کردن یک کلمه را درست انجام میداد، به بهترین وجه تشویق میشد. او برای هر کار کوچکی چنان تشویق میشد که به نقطهای رسید که ما به آن «نقطه اوج جذابیت تشویق» میگوییم.
والدین نمیدانند این تشویق بیش از حد چقدر مضر است. ایتان جوان به زودی آموخت در کارهایی که به تلاش کمتری نیاز دارد همان قدر تشویق میشود که در کارهای سخت و پر زحمت. پس وقتی به راهنمایی رفت، اول با درسهای سخت شروع کرد اما وقتی برای اولین بار نتوانست از پس تمرینات سخت برآید و اشتباه کرد، سرخورده شد. او که خیلی باهوش بود! پس چرا از پس تمرینات بر نمیآمد او از این مشکل درس نگرفت که باید تلاشش را بیشتر کند و از اشتباهات گذشتهاش درس بگیرد. ایتان نمیدانست هنگام شکست چه باید بکند.
اگر سعی نکنید دیوار آجری را خراب کنید، نمیتوانید از آن بگذرید. با افسردگی پای دیوار نشستن کمکی نمیکند. آنچه برای ایتان اتفاق افتاد، همین بود. او دست از تلاش برداشت و در امتحانات مردود شد.
وقتی به کودک دوزبانه ی خود میگویید: «تو خیلی باهوشی» چه اتفاقی میافتد؟
محققان نشان دادهاند داستان ایتان در همه کودکان دوزبانه ای که بیمورد تشویق میشوند، اتفاق میافتد. اگر کودک دوزبانه تان را این گونه تشویق کنید، از نظر آماری چند اتفاق خواهد افتاد:
اول: کودک دوزبانه شما اشتباههایش را به پای شکست میگذارد.
از آنجا که شما به او فهماندهاید موفقیت یک امر ثابت در هر چیزی است و شکست معنی ندارد، او ناتوانی در انجام یک کار را به حساب شکست میگذارد و شکست را هم امری ثابت و غیر قابل عبور میداند و در نتیجه به جای پیدا کردن راه حل مشکل، خود را ناتوان میبیند و کنار میکشد. او موفقیت را یک موهبت میداند و نه دلیل و حاصل تلاش بیوقفه.
دوم: وقتی به او القا میکنید باهوش است، او به هوش خود غره میشود و تلاشی برای یادگیری نمیکند.
در نتیجه تنها اتکا به هوش کارآمد و نتیجه بخش نیست و اهمیت یادگیری در چشم او تنزل مییابد.